معنی فارسی cowhorn
B1شاخ گاو، استخوان یا شاخ سختی که از گاوها به دست میآید و گاهی به عنوان ساز موسیقی یا ابزاری برای تولید صدا به کار میرود.
A hard horn or bone obtained from cattle, often used as a musical instrument or tool for producing sound.
- NOUN
example
معنی(example):
هنرمند یک ساز موسیقی با استفاده از شاخ گاو درست کرد.
مثال:
The artist created a musical instrument using a cowhorn.
معنی(example):
شاخهای گاو معمولاً در مراسم سنتی برای تولید صدا استفاده میشوند.
مثال:
Cowhorns are often used in traditional ceremonies to produce sound.
معنی فارسی کلمه cowhorn
:
شاخ گاو، استخوان یا شاخ سختی که از گاوها به دست میآید و گاهی به عنوان ساز موسیقی یا ابزاری برای تولید صدا به کار میرود.