معنی فارسی coxcombries
B2جمع خودشیفتگی، رفتارهای مغرورانه و متظاهرانه که در افراد مختلف مشاهده میشود.
A collection or instances of vain or conceited behavior.
- NOUN
example
معنی(example):
مجموعه خودشیفتگیهای او در زیر شیروانی پیدا شد.
مثال:
His collection of coxcombries was found in the attic.
معنی(example):
او اغلب داستانهایی از خودشیفتگیهایش را به اشتراک میگذاشت.
مثال:
She often shared stories of her coxcombries.
معنی فارسی کلمه coxcombries
:
جمع خودشیفتگی، رفتارهای مغرورانه و متظاهرانه که در افراد مختلف مشاهده میشود.