معنی فارسی coxcomically

B2

به‌طرز خودشیفته و مضحک، انجام عملی که در آن فرد به طرز اغراق‌آمیز خود را مهم جلوه دهد.

In a manner that is absurdly vain or conceited, often for humorous effect.

example
معنی(example):

او در حین نمایش به‌طور خودشیفتگی عمل کرد و آن را سرگرم‌کننده‌تر کرد.

مثال:

He acted coxcomically during the play, making it more entertaining.

معنی(example):

او به طرز خودشیفتگی موفقیت‌هایش را بزرگ‌تر از آنچه که بود بیان کرد.

مثال:

She coxcomically exaggerated her achievements.

معنی فارسی کلمه coxcomically

: معنی coxcomically به فارسی

به‌طرز خودشیفته و مضحک، انجام عملی که در آن فرد به طرز اغراق‌آمیز خود را مهم جلوه دهد.