معنی فارسی coxendix
B1یک اصطلاح برای اشاره به نوعی بیمحتوایی یا سطحی بودن در دانش یا نظریه.
A term referring to a superficial or empty level of understanding or theory.
- NOUN
example
معنی(example):
تاریخنگار در سخنرانیاش به ککسندیکس اشاره کرد.
مثال:
The historian mentioned the coxendix in her lecture.
معنی(example):
من ارجاعی به ککسندیکس در یک کتاب قدیمی پیدا کردم.
مثال:
I found a reference to coxendix in an old book.
معنی فارسی کلمه coxendix
:
یک اصطلاح برای اشاره به نوعی بیمحتوایی یا سطحی بودن در دانش یا نظریه.