معنی فارسی cozened

B2

فریب خورده و مورد کلاهبرداری قرار گرفته، به ویژه در زمینه معاملات یا قول‌ها.

To be deceived or tricked, often in a context of trust.

verb
معنی(verb):

To become cozy; (by extension) to become acquainted, comfortable, or familiar with.

معنی(verb):

To cheat; to defraud; to deceive, usually by small arts, or in a pitiful way.

example
معنی(example):

او زمانی که حقیقت معامله را فهمید، احساس فریب خوردن کرد.

مثال:

She felt cozened when she realized the truth about the deal.

معنی(example):

او بسیاری از مردم را وادار به باور کردن دروغ‌هایش کرد.

مثال:

He cozened many people into believing his lies.

معنی فارسی کلمه cozened

: معنی cozened به فارسی

فریب خورده و مورد کلاهبرداری قرار گرفته، به ویژه در زمینه معاملات یا قول‌ها.