معنی فارسی crabbedness

B1

حالت یا خصوصیت بدعنق بودن، نگرش یا رفتار تلخ و ناامید کننده.

The quality of being crabbed; a negative or unpleasant attitude.

example
معنی(example):

بدعنق بودن او همه را در اطرافش ناراحت کرد.

مثال:

His crabbedness made everyone around him uncomfortable.

معنی(example):

بدعنق بودن خط او، خواندن را دشوار کرده بود.

مثال:

The crabbedness of her handwriting made it hard to read.

معنی فارسی کلمه crabbedness

: معنی crabbedness به فارسی

حالت یا خصوصیت بدعنق بودن، نگرش یا رفتار تلخ و ناامید کننده.