معنی فارسی crabber

B1

کسی که به جمع‌آوری یا صید خرچنگ مشغول است.

A person who catches crabs, especially for commercial or recreational purposes.

example
معنی(example):

صید کننده خرچنگ با سطل پر از خرچنگ به خانه برگشت.

مثال:

The crabber returned home with a bucket full of crabs.

معنی(example):

به عنوان یک صید کننده خرچنگ، او بیشتر آخر هفته‌ها را در کنار دریا می‌گذراند.

مثال:

As a crabber, he spends most weekends by the shore.

معنی فارسی کلمه crabber

: معنی crabber به فارسی

کسی که به جمع‌آوری یا صید خرچنگ مشغول است.