معنی فارسی crablike

B1

شبیه خرچنگ، به خصوص در شکل و حرکات، بیانی برای توصیف موجوداتی است که به خرچنگ‌ها شباهت دارند.

Resembling a crab, especially in shape and movement.

example
معنی(example):

این موجود ظاهری شبیه به خرچنگ داشت.

مثال:

The creature had a crablike appearance.

معنی(example):

برخی حشرات در نحوه حرکت خود شبیه خرچنگ هستند.

مثال:

Some insects are crablike in their movement.

معنی فارسی کلمه crablike

: معنی crablike به فارسی

شبیه خرچنگ، به خصوص در شکل و حرکات، بیانی برای توصیف موجوداتی است که به خرچنگ‌ها شباهت دارند.