معنی فارسی crackdown

B2

سرکوب، اقدام جدی برای مقابله با رفتارهای غیرقانونی یا ناپسند.

A severe or concerted effort to enforce rules or laws.

noun
معنی(noun):

Abruptly stern measures or disciplinary action; increased enforcement

example
معنی(example):

دولت تصمیم گرفت که به سرکوب فعالیت‌های غیرقانونی بپردازد.

مثال:

The government decided to start a crackdown on illegal activities.

معنی(example):

پلیس در حال آغاز یک سرکوب علیه قاچاق مواد مخدر است.

مثال:

The police are launching a crackdown on drug trafficking.

معنی فارسی کلمه crackdown

: معنی crackdown به فارسی

سرکوب، اقدام جدی برای مقابله با رفتارهای غیرقانونی یا ناپسند.