معنی فارسی cradlemate

B1

هم‌نشین گهواره، افزار یا وسایل اضافی که به بهبود و راحتی گهواره می‌افزاید.

An accessory or support for a cradle that enhances its functionality.

example
معنی(example):

هم‌نشین گهواره پشتیبانی اضافی برای نوزاد فراهم می‌کند.

مثال:

The cradlemate provides additional support for the baby.

معنی(example):

آنها یک هم‌نشین گهواره جدید طراحی کردند تا ایمنی را افزایش دهند.

مثال:

They designed a new cradlemate to enhance safety.

معنی فارسی کلمه cradlemate

: معنی cradlemate به فارسی

هم‌نشین گهواره، افزار یا وسایل اضافی که به بهبود و راحتی گهواره می‌افزاید.