معنی فارسی cradler

B1

گهوارهدار، فردی که مسئول نگهداری و آرام کردن نوزاد در گهواره است.

A person who cradles or rocks a baby; one who provides comfort.

example
معنی(example):

گهوارهدار به آرامی نوزاد را به خواب برد.

مثال:

The cradler gently rocked the baby to sleep.

معنی(example):

هر گهوارهدار روش خاص خود را برای آرام کردن بچه‌ها دارد.

مثال:

Each cradler has their unique way of calming children.

معنی فارسی کلمه cradler

: معنی cradler به فارسی

گهوارهدار، فردی که مسئول نگهداری و آرام کردن نوزاد در گهواره است.