معنی فارسی craftsmanly

B2

به معنای نشانگر صفات یک صنعت‌گر، شامل دقت و کیفیت در کار.

Exhibiting qualities typical of a skilled worker or craftsman.

example
معنی(example):

مهارت‌های صنعتگرانش در محصول نهایی مشهود بود.

مثال:

His craftsmanly skills were evident in the final product.

معنی(example):

یک رویکرد صنایع «صنعتگری» کیفیت کار را تضمین می‌کند.

مثال:

A craftsmanly attitude ensures high-quality work.

معنی فارسی کلمه craftsmanly

: معنی craftsmanly به فارسی

به معنای نشانگر صفات یک صنعت‌گر، شامل دقت و کیفیت در کار.