معنی فارسی craftsmanship

B2

هنر یا مهارت در ساخت یا طراحی اشیاء، به ویژه در صنایع دستی.

The skill and quality involved in making something, especially by hand.

example
معنی(example):

کیفیت ساخت این میز فوق‌العاده بود.

مثال:

The craftsmanship of the table was outstanding.

معنی(example):

هنر او در طراحی جواهر همه را تحت تأثیر قرار داد.

مثال:

Her craftsmanship in jewelry design impressed everyone.

معنی فارسی کلمه craftsmanship

: معنی craftsmanship به فارسی

هنر یا مهارت در ساخت یا طراحی اشیاء، به ویژه در صنایع دستی.