معنی فارسی crammingly

B1

به‌طور فشرده، به معنای یادگیری سریع و فشرده اطلاعات در زمان کم.

Crammingly, studying intensely in a short amount of time.

example
معنی(example):

او شب قبل از آزمون به‌طور فشرده مطالعه کرد.

مثال:

He studied crammingly the night before the test.

معنی(example):

او به‌طور فشرده برای امتحانات نهایی‌اش آماده می‌شد.

مثال:

She was crammingly preparing for her final exams.

معنی فارسی کلمه crammingly

: معنی crammingly به فارسی

به‌طور فشرده، به معنای یادگیری سریع و فشرده اطلاعات در زمان کم.