معنی فارسی cramper

B1

کرامپر، به ابزاری یا فردی اشاره دارد که به پر کردن یا فشردن اشیاء در یک فضای محدود کمک می‌کند.

A tool or person that helps to squeeze or fit things into a limited space, often used in various contexts.

example
معنی(example):

کرامپر برای کمک به برنامه‌های فشرده استفاده شد.

مثال:

The crammer was used to help with tight schedules.

معنی(example):

به عنوان یک کرامپر، او سریع کار کرد تا همه چیز را جا دهد.

مثال:

As a crammer, he worked quickly to fit everything in.

معنی فارسی کلمه cramper

: معنی cramper به فارسی

کرامپر، به ابزاری یا فردی اشاره دارد که به پر کردن یا فشردن اشیاء در یک فضای محدود کمک می‌کند.