معنی فارسی crankcase

B2

محفظه‌ای در موتور ماشین که بخش‌های متحرک را محافظت می‌کند و روغن موتور را در خود نگه می‌دارد.

The part of an engine that contains the crankshaft and often holds the oil.

noun
معنی(noun):

The part of an engine that contains the crankshaft.

example
معنی(example):

مکانیک محفظهٔ چرخ‌دنده را برای هرگونه نشتی بررسی کرد.

مثال:

The mechanic checked the crankcase for any leaks.

معنی(example):

محفظهٔ چرخ‌دنده شافت چرخ‌دنده را در خود جای داده و آن را از آلودگی محافظت می‌کند.

مثال:

A crankcase houses the crankshaft and protects it from dirt.

معنی فارسی کلمه crankcase

: معنی crankcase به فارسی

محفظه‌ای در موتور ماشین که بخش‌های متحرک را محافظت می‌کند و روغن موتور را در خود نگه می‌دارد.