معنی فارسی crankpin
B2پین چرخدنده بخشی از موتور که شافت و پیستون را به هم متصل میکند.
A pin that connects the crankshaft to the piston in an engine.
- noun
noun
معنی(noun):
The pin that attaches a connecting rod to a crank
example
معنی(example):
پین چرخدنده شافت چرخدنده را به پیستون وصل میکند.
مثال:
The crankpin connects the crankshaft to the piston.
معنی(example):
اگر پین چرخدنده آسیب ببیند، موتور به درستی کار نخواهد کرد.
مثال:
If the crankpin is damaged, the engine won't work properly.
معنی فارسی کلمه crankpin
:
پین چرخدنده بخشی از موتور که شافت و پیستون را به هم متصل میکند.