معنی فارسی crannock
B2نوعی سازه یا ساختار باستانی که معمولاً با زمینهای مرطوب مرتبط است.
A term referring to an ancient structure, often associated with wetland areas.
- NOUN
example
معنی(example):
کرنک نقطه کانونی در باغ بود.
مثال:
The crannock was a focal point in the garden.
معنی(example):
آنها در حین حفاری یک کرنک باستانی پیدا کردند.
مثال:
They found an ancient crannock during their excavation.
معنی فارسی کلمه crannock
:
نوعی سازه یا ساختار باستانی که معمولاً با زمینهای مرطوب مرتبط است.