معنی فارسی crassamentum
B2کرسا منتوم، بخشی از خون که در فرآیند لخته شدن نقش دارد و از پلاکتها و پروتئینهای خاص تشکیل شده است.
The serum or solid part of the blood that separates when the blood coagulates.
- NOUN
example
معنی(example):
کرسا منتوم یک جزء از خون است که به لخته شدن کمک میکند.
مثال:
The crassamentum is a component of the blood that helps in clotting.
معنی(example):
در طول معاینه پزشکی، پزشک نقش کرسا منتوم را توضیح داد.
مثال:
During the medical examination, the doctor explained the role of crassamentum.
معنی فارسی کلمه crassamentum
:
کرسا منتوم، بخشی از خون که در فرآیند لخته شدن نقش دارد و از پلاکتها و پروتئینهای خاص تشکیل شده است.