معنی فارسی crassament
B1ترکیبی از مواد تشکیلدهنده که در آزمایشها استفاده میشود.
A compound of materials that is used in experiments.
- NOUN
example
معنی(example):
کراسامنت در مطالعات علمی مختلف مورد استفاده قرار میگیرد.
مثال:
The crassament is used in various scientific studies.
معنی(example):
پژوهشگران یافتههای خود درباره کراسامنت را سال گذشته منتشر کردند.
مثال:
Researchers published their findings on crassament last year.
معنی فارسی کلمه crassament
:
ترکیبی از مواد تشکیلدهنده که در آزمایشها استفاده میشود.