معنی فارسی cravingness

B1

حالت یا ویژگی تمایل شدید به چیزی، به ویژه در زمینه‌های عاطفی یا فکری.

The state of having a strong desire or longing for something.

example
معنی(example):

تمایل او به دانش او را به خواندن کتاب‌های زیادی واداشت.

مثال:

Her cravingness for knowledge led her to read many books.

معنی(example):

تمایل شدیدی در گروه برای جامعه واضح بود.

مثال:

The cravingness among the group for community was palpable.

معنی فارسی کلمه cravingness

: معنی cravingness به فارسی

حالت یا ویژگی تمایل شدید به چیزی، به ویژه در زمینه‌های عاطفی یا فکری.