معنی فارسی cravings

B1

اشتیاق شدید به نوع خاصی از غذا یا چیز دیگر.

An intense desire for a specific food or other item.

noun
معنی(noun):

A strong desire; yearning.

example
معنی(example):

او در دوران بارداری به شکلات اشتیاق دارد.

مثال:

She has cravings for chocolate during her pregnancy.

معنی(example):

اشتیاق‌های او برای تنقلات شور سخت است که بتوان به آن‌ها مقاومت کرد.

مثال:

His cravings for salty snacks are hard to resist.

معنی فارسی کلمه cravings

: معنی cravings به فارسی

اشتیاق شدید به نوع خاصی از غذا یا چیز دیگر.