معنی فارسی crenulated
B1کرنول شده به معنی داشتن لبه یا سطحی با برآمدگیها و فرورفتگیهای زنجیرهای است که در طراحی و کاربردهای مختلف مشاهده میشود.
Describing an edge or surface that has a series of small, rounded notches or indentations.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
لبه کرنول شده برگ به تخلیه آب کمک میکند.
مثال:
The crenulated edge of the leaf helps with water drainage.
معنی(example):
سطوح کرنول شده میتوانند چسبندگی اشیاء مختلف را افزایش دهند.
مثال:
Crenulated surfaces can enhance grip on various objects.
معنی فارسی کلمه crenulated
:
کرنول شده به معنی داشتن لبه یا سطحی با برآمدگیها و فرورفتگیهای زنجیرهای است که در طراحی و کاربردهای مختلف مشاهده میشود.