معنی فارسی crepuscle

B1

فاز نور در حال غروب یا سپیده‌دم که معمولاً به حالت مجازی اشاره دارد.

The soft, fading light of twilight, commonly referring to the time between sunset and nightfall.

noun
معنی(noun):

Twilight.

example
معنی(example):

کریپوسکل پایان روز را با غروب خورشید نشان داد.

مثال:

The crepuscle marked the end of the day as the sun set.

معنی(example):

ما از کریپوسکل لذت بردیم در حالی که در کنار ساحل قدم می‌زدیم.

مثال:

We enjoyed the crepuscle as we walked along the beach.

معنی فارسی کلمه crepuscle

: معنی crepuscle به فارسی

فاز نور در حال غروب یا سپیده‌دم که معمولاً به حالت مجازی اشاره دارد.