معنی فارسی crepuscule

B2 /ˈkɹɛpʊskjuːl/

گرگ و میش، زمانی که نور روز به تدریج محو می‌شود و شب آغاز می‌شود.

The time of day immediately following sunset, characterized by the fading light.

noun

معنی(noun):

Twilight.

example

معنی(example):

گرگ و میش بعد از غروب آفتاب آسمان را به رنگ‌های زیبا نقاشی کرد.

مثال:

The crepuscule after sunset painted the sky in beautiful colors.

معنی(example):

با فرارسیدن گرگ و میش، دما شروع به کاهش کرد.

مثال:

As the crepuscule descended, the temperature started to drop.

معنی فارسی کلمه crepuscule

گرگ و میش، زمانی که نور روز به تدریج محو می‌شود و شب آغاز می‌شود.