معنی فارسی crescenting

B1

هلال شدن، اشاره به شکل هلالی یا جلوه‌ای که در آن نور کم و بیش مشاهده می‌شود.

The action of appearing as a crescent shape.

example
معنی(example):

ماه در حال هلال شدن است و فقط یک نوار کوچک از نور را نشان می‌دهد.

مثال:

The moon is crescenting, showing just a small sliver of light.

معنی(example):

با آمدن بهار، درختان در حال هلال شدن با برگ‌های جدید هستند.

مثال:

As spring arrives, the trees are crescenting with new leaves.

معنی فارسی کلمه crescenting

: معنی crescenting به فارسی

هلال شدن، اشاره به شکل هلالی یا جلوه‌ای که در آن نور کم و بیش مشاهده می‌شود.