معنی فارسی cretize

B1

به تصویر کشیدن یا تجسم کردن یک تجربه یا احساس در یک شکل هنری.

To depict or express an experience or emotion in an artistic form.

example
معنی(example):

هنرمند هدف داشت تا تجربیاتش را در آثارش به تصویر بکشد.

مثال:

The artist aimed to cretize her experiences into her work.

معنی(example):

معمولاً خاطرات را به نقاشی‌ها یا نوشته‌ها بازتاب می‌کنند.

مثال:

It’s common to cretize memories into paintings or writings.

معنی فارسی کلمه cretize

: معنی cretize به فارسی

به تصویر کشیدن یا تجسم کردن یک تجربه یا احساس در یک شکل هنری.