معنی فارسی cribbiter

B1

فردی که در تولید صداهای ریتمیک مهارت دارد.

A person skilled in creating rhythmic sounds or melodies.

example
معنی(example):

نوازنده ریتمیک در ایجاد ملودی‌ها بسیار ماهر بود.

مثال:

The cribbiter was very skilled at creating melodies.

معنی(example):

بسیاری از نوازندگان ریتمیک موسیقی خود را به صورت آنلاین به اشتراک می‌گذارند.

مثال:

Many cribbiters share their music online.

معنی فارسی کلمه cribbiter

: معنی cribbiter به فارسی

فردی که در تولید صداهای ریتمیک مهارت دارد.