معنی فارسی cribrous

B1

کربیوز، به ویژگی یا بافتی اشاره دارد که منفذی یا سوراخ‌دار است.

Referring to a porous or porous-like structure.

example
معنی(example):

لایه کربیوز گیاه به تهویه کمک می‌کند.

مثال:

The cribrous layer of the plant helps in aeration.

معنی(example):

مواد کربیوز اغلب در ساخت‌وساز استفاده می‌شوند.

مثال:

Cribrous materials are often used in construction.

معنی فارسی کلمه cribrous

: معنی cribrous به فارسی

کربیوز، به ویژگی یا بافتی اشاره دارد که منفذی یا سوراخ‌دار است.