معنی فارسی cribrosity

B1

کریبروستی، اصطلاحی برای توضیح میزان سوراخ بودن یا منفذ دار بودن یک ماده.

The state or quality of being porous, having holes or openings.

example
معنی(example):

کریبروستی ماده برای بهبود قابلیت استفاده آن اندازه‌گیری شد.

مثال:

The cribrosity of the material was measured to improve its usability.

معنی(example):

کوریبروستی بالا در ساختارها می‌تواند تخلیه را بهبود بخشد.

مثال:

High cribrosity in structures can enhance drainage.

معنی فارسی کلمه cribrosity

: معنی cribrosity به فارسی

کریبروستی، اصطلاحی برای توضیح میزان سوراخ بودن یا منفذ دار بودن یک ماده.