معنی فارسی cricotomy

B2

یک روش پزشکی برای ایجاد یک برش در ناحیه کریکوتیروئید به منظور دسترسی به مجرای هوایی.

A surgical incision through the cricothyroid membrane to secure an airway.

example
معنی(example):

برای تأمین راه هوایی در شرایط اضطراری، یک کریکوتومی انجام می‌شود.

مثال:

A cricotomy is performed to secure the airway in emergencies.

معنی(example):

پزشکان ممکن است در صورتی که intubation امکان‌پذیر نباشد، به کریکوتومی روی آورند.

مثال:

Doctors may resort to cricotomy if intubation is not possible.

معنی فارسی کلمه cricotomy

: معنی cricotomy به فارسی

یک روش پزشکی برای ایجاد یک برش در ناحیه کریکوتیروئید به منظور دسترسی به مجرای هوایی.