معنی فارسی crikey
A2 /kɹaɪki/شعار یا واکنش ابراز شگفتی یا تعجب.
An expression of surprise or amazement.
- interjection
interjection
معنی(interjection):
An exclamation of astonishment.
مثال:
Crikey, mate, that ain't a knife, this is a knife!
example
معنی(example):
اوپ! من این رو نمیدیدم!
مثال:
Crikey! I didn't see that coming!
معنی(example):
او فریاد زد: "اوپ! این یک عنکبوت بزرگ است!"
مثال:
She exclaimed, 'Crikey, that's a big spider!'
معنی فارسی کلمه crikey
:
شعار یا واکنش ابراز شگفتی یا تعجب.
