معنی فارسی crim
B1اصطلاح کوتاه شده برای اشاره به جرم یا فعالیتهای غیرقانونی.
A colloquial term for crime or illegal activities.
- noun
noun
معنی(noun):
A criminal.
example
معنی(example):
او به دلیل دزدی به جرم متهم شد.
مثال:
He was charged with crim for stealing.
معنی(example):
وکیل جزئیات جرم را در دادگاه مطرح کرد.
مثال:
The lawyer discussed the details of the crim in court.
معنی فارسی کلمه crim
:
اصطلاح کوتاه شده برای اشاره به جرم یا فعالیتهای غیرقانونی.