معنی فارسی criminator
B1فردی که در زمینه متهم کردن تخصص دارد یا به بررسی جرایم میپردازد.
A person who accuses or implicates others, especially in a legal context.
- NOUN
example
معنی(example):
این جرم توسط یک متخصص در زمینه متهم کردن بررسی شد.
مثال:
The crime was investigated by a skilled criminator.
معنی(example):
نقش او به عنوان یک متخصص متهم کردن به حل بسیاری از معماها کمک کرد.
مثال:
His role as a criminator helped solve many mysteries.
معنی فارسی کلمه criminator
:
فردی که در زمینه متهم کردن تخصص دارد یا به بررسی جرایم میپردازد.