معنی فارسی criminatory
B1تعریف کامل به فارسی با ساختار دیکشنری: مرتبط با جرم یا فعالیتهای منجر به جرم.
Relating to or characterized by discrimination regarding crime.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
قوانین جرمانگیز قبل از تصویب مورد بحث قرار گرفتند.
مثال:
The criminatory laws were debated before being passed.
معنی(example):
او استدلال کرد که شیوههای جرمانگیز باید لغو شوند.
مثال:
He argued that the criminatory practices should be abolished.
معنی فارسی کلمه criminatory
:
تعریف کامل به فارسی با ساختار دیکشنری: مرتبط با جرم یا فعالیتهای منجر به جرم.