معنی فارسی criminologies
B2شاخهای از مطالعات علمی مرتبط با جرم و رفتار مجرمانه.
The various scientific studies that examine crime and criminal behavior.
- NOUN
example
معنی(example):
جوانب مختلف criminologies میتوانند بینشهایی در مورد مسائل اجتماعی ارائه دهند.
مثال:
Different criminologies can offer insights into social issues.
معنی(example):
حوزه criminologies به طور مداوم در حال تحول است.
مثال:
The field of criminologies is constantly evolving.
معنی فارسی کلمه criminologies
:
شاخهای از مطالعات علمی مرتبط با جرم و رفتار مجرمانه.