معنی فارسی cringey

B1

چیزهایی که باعث احساس شرمساری و ناراحتی می‌شوند، معمولاً به سبک یا رفتار اشاره دارد.

Awkwardly embarrassing or overly sentimental

adjective
معنی(adjective):

Characterised by causing feelings of embarrassment; embarrassing.

معنی(adjective):

Cringing; cowardly.

example
معنی(example):

آن جوک آن‌قدر خجالت‌آور بود که همه فقط خیره شدند.

مثال:

That joke was so cringey, everyone just stared.

معنی(example):

لباس او خجالت‌آور و از مد افتاده بود.

مثال:

His outfit was cringey and outdated.

معنی فارسی کلمه cringey

: معنی cringey به فارسی

چیزهایی که باعث احساس شرمساری و ناراحتی می‌شوند، معمولاً به سبک یا رفتار اشاره دارد.