معنی فارسی crinosity
B1کرینوزی به وضعیتی اشاره دارد که ویژگیهای مویی یا الیافی دارد.
The quality or condition of being hairy or having a fibrous texture.
- NOUN
example
معنی(example):
کرینوزی مواد پارچهای به آن بافت پشمالویی میدهد.
مثال:
The crinosity of the fabric gives it a fluffy texture.
معنی(example):
ما به کرینوزی پوست حیوان تحسین کردیم.
مثال:
We admired the crinosity of the animal's coat.
معنی فارسی کلمه crinosity
:
کرینوزی به وضعیتی اشاره دارد که ویژگیهای مویی یا الیافی دارد.