معنی فارسی criticizer

B2

شخصی که به نقد و بررسی می‌پردازد و نظرات منفی یا انتقادی ارائه می‌دهد.

A person who criticizes or offers negative feedback

example
معنی(example):

انتقادگر چندین مشکل را در مقاله بیان کرد.

مثال:

The criticizer pointed out several issues in the article.

معنی(example):

به عنوان یک انتقادگر برجسته، او اغلب به رویدادهای ادبی می‌رود.

مثال:

As a prominent criticizer, he often attends literary events.

معنی فارسی کلمه criticizer

: معنی criticizer به فارسی

شخصی که به نقد و بررسی می‌پردازد و نظرات منفی یا انتقادی ارائه می‌دهد.