معنی فارسی critling

B1

کریتینگ، موجودی کوچک و شیطنت‌آمیز که معمولاً در افسانه‌ها به تصویر کشیده می‌شود.

A small, mischievous creature often depicted in folklore.

example
معنی(example):

کریتینگ کوچک و شیطنت‌آمیز بود.

مثال:

The critling was small and mischievous.

معنی(example):

در داستان، کریتینگ بر روی روستاییان حقه می‌زد.

مثال:

In the story, the critling played tricks on the villagers.

معنی فارسی کلمه critling

: معنی critling به فارسی

کریتینگ، موجودی کوچک و شیطنت‌آمیز که معمولاً در افسانه‌ها به تصویر کشیده می‌شود.