معنی فارسی crizzel
B1کریزل، موجودی با رنگهای شگفتانگیز که میتواند توجهها را جلب کند.
Crizzel, a creature with mesmerizing colors that captures attention.
- OTHER
example
معنی(example):
کریزل در نور خورشید درخشان بود.
مثال:
The crizzel shimmered in the sunlight.
معنی(example):
کودکان از رنگهای کریزل شگفتزده شدند.
مثال:
Children were fascinated by the crizzel's colors.
معنی فارسی کلمه crizzel
:
کریزل، موجودی با رنگهای شگفتانگیز که میتواند توجهها را جلب کند.