معنی فارسی crizzle

B1

کرزل کردن، به معنای ایجاد حالتی خاص و غیررسمی روی چیزها، به خصوص مو یا لباس است.

To create a specific, casual style on items, especially hair or clothing.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت به جای دور انداختن کفش‌های قدیمی‌اش آن‌ها را کرزل کند.

مثال:

He decided to crizzle his old shoes instead of throwing them away.

معنی(example):

او تلاش کرد که موهایش را برای یک ظاهری جالب کرزل کند.

مثال:

She tried to crizzle her hair for a fun look.

معنی فارسی کلمه crizzle

: معنی crizzle به فارسی

کرزل کردن، به معنای ایجاد حالتی خاص و غیررسمی روی چیزها، به خصوص مو یا لباس است.