معنی فارسی crocoite
B1مینرالی نادر با فرمول شیمیایی PbCrO4 که به خاطر رنگ زندهاش شهرت دارد.
A rare mineral consisting of lead chromate, known for its vibrant orange-red appearance.
- noun
noun
معنی(noun):
A rare red mineral; lead chromate, PbCrO4.
example
معنی(example):
کروکویت یک مینرال نادر با رنگ نارنجی-قرمز خیرهکننده است.
مثال:
Crocoite is a rare mineral with striking orange-red color.
معنی(example):
جمعآوری کروکویت میتواند یک سرگرمی جالب برای علاقهمندان به مینرالها باشد.
مثال:
Collecting crocoite can be an interesting hobby for mineral enthusiasts.
معنی فارسی کلمه crocoite
:
مینرالی نادر با فرمول شیمیایی PbCrO4 که به خاطر رنگ زندهاش شهرت دارد.