معنی فارسی crojack

B1

خراب کردن، در مواقعی استفاده می‌شود که فردی تلاش می‌کند چیزی را تغییر دهد یا تحت تأثیر قرار دهد.

To interrupt or take over something, often changing its intended direction.

example
معنی(example):

او سعی کرد که مکالمه را با تغییر موضوع خراب کند.

مثال:

He tried to crojack the conversation by changing the topic.

معنی(example):

آنها ایده‌های دیگران را خراب می‌کنند تا خودشان بهتر به نظر برسند.

مثال:

They crojack others' ideas to make their own seem better.

معنی فارسی کلمه crojack

: معنی crojack به فارسی

خراب کردن، در مواقعی استفاده می‌شود که فردی تلاش می‌کند چیزی را تغییر دهد یا تحت تأثیر قرار دهد.