معنی فارسی crookedbacked
B1کسی که دارای کمر کج است، به ویژه به دلایل ژنتیکی یا بیماری.
Describing a person or object that has a bent or curved back.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مرد سالخورده با کمر کج در راه رفتن به طور مستقیم دچار مشکل بود.
مثال:
The crookedbacked old man had difficulty walking straight.
معنی(example):
او در باغ درختی با کمر کج را مشاهده کرد.
مثال:
She noticed the crookedbacked tree in the garden.
معنی فارسی کلمه crookedbacked
:
کسی که دارای کمر کج است، به ویژه به دلایل ژنتیکی یا بیماری.