معنی فارسی cross-correlates
B2همبستگی بین دو یا چند متغیر که به شکلی به هم مرتبط هستند.
To analyze the relationship between multiple sets of data or variables.
- VERB
example
معنی(example):
این مطالعه عوامل مختلفی که روی سلامت تاثیر میگذارند را همبستگی متقابل میدهد.
مثال:
The study cross-correlates different factors affecting health.
معنی(example):
این نرمافزار میتواند دادهها را از منابع مختلف همبستگی متقابل دهد.
مثال:
The software can cross-correlates data from various sources.
معنی فارسی کلمه cross-correlates
:
همبستگی بین دو یا چند متغیر که به شکلی به هم مرتبط هستند.