معنی فارسی cross-cutting

B1

متقاطع، به معنای تأثیرگذاری یا ارتباط داشتن با چندین حوزه یا بخش مختلف است.

Referring to issues or concerns that affect multiple areas or sectors.

example
معنی(example):

این سیاست پیامدهای متقاطع برای بسیاری از بخش‌ها دارد.

مثال:

The policy has cross-cutting implications for many sectors.

معنی(example):

موضوعات متقاطع اغلب نیاز به همکاری بین بخش‌های مختلف دارند.

مثال:

Cross-cutting issues often require collaboration across different departments.

معنی فارسی کلمه cross-cutting

: معنی cross-cutting به فارسی

متقاطع، به معنای تأثیرگذاری یا ارتباط داشتن با چندین حوزه یا بخش مختلف است.