معنی فارسی cross-index
B1شمارندهای که اطلاعات مرتبط را از منبعهای مختلف گردآوری میکند.
An index that aggregates related information from various sources.
- NOUN
example
معنی(example):
شمارنده متقاطع به پژوهشگر کمک کرد تا تمام مطالعات مرتبط را پیدا کند.
مثال:
The cross-index helped the researcher track down all related studies.
معنی(example):
یک شمارنده متقاطع برای تحقیق آکادمیک جامع ضروری است.
مثال:
A cross-index is crucial for thorough academic research.
معنی فارسی کلمه cross-index
:
شمارندهای که اطلاعات مرتبط را از منبعهای مختلف گردآوری میکند.