معنی فارسی cross-pressures
B1فشارهایی که از دو طرف یا بیشتر به فرد وارد میشود و باعث ایجاد تعارض یا سردرگمی میشود.
Conflicting pressures that arise from different sources or interests.
- OTHER
example
معنی(example):
او از طرف شغل و خانوادهاش فشارهای متقاطع احساس کرد.
مثال:
She felt cross-pressures from both her job and her family.
معنی(example):
آن سیاستمدار با فشارهای متقاطع زیادی از گروههای مختلف روبرو شد.
مثال:
The politician faced many cross-pressures from different interest groups.
معنی فارسی کلمه cross-pressures
:
فشارهایی که از دو طرف یا بیشتر به فرد وارد میشود و باعث ایجاد تعارض یا سردرگمی میشود.