معنی فارسی crossweb

B1

تار متقاطع، طراحی ای که به هم پیوستگی و ارتباط بین اجزاء را تقویت می‌کند.

A web-like structure that enhances connectivity or support among various components.

example
معنی(example):

تار عنکبوت به شکل یک تار متقاطع بود.

مثال:

The spider's web was shaped like a crossweb.

معنی(example):

آنها یک تار متقاطع برای بهبود اتصال اینترنت طراحی کردند.

مثال:

They designed a crossweb for improved internet connectivity.

معنی فارسی کلمه crossweb

: معنی crossweb به فارسی

تار متقاطع، طراحی ای که به هم پیوستگی و ارتباط بین اجزاء را تقویت می‌کند.